مريم خاكيان
دكتر حبيبالله آيتاللهي دبير علمي همايش نگارگري مكتب شيراز است. درباره ويژگيها، تاثيرات بر مكاتب ديگر، وجوه تمايز و اوج نگارگري در اين مكتب، با وي گفتوگويي انجام دادهايم كه ميخوانيد.
مكتب شيراز به لحاظ زماني كدام سدهها را در تاريخ نگارگري به خود اختصاص داده است؟ آيا تنها سده هشتم و نهم محدوده زماني اين مكتب است؟
خير، فرهنگستان هنر براي جلوگيري از گستردگي بيش از اندازه موضوع اين همايش و جهت بررسيهاي بهتر آن، مكتب شيراز را بين اين سدهها محدود كرده است، ولي در واقع اوج مكتب شيراز اواخر سده دهم است. ما در شيراز چهار مرحله را شاهد هستيم: نخست «شيراز يك» كه آغاز مكتب شيراز است و تا نزديكي دوران صفويه ادامه مييابد. سپس «شيراز دو» در اوايل صفويه شروع ميشود. ميگوييم شيراز يك و دو، بدان جهت كه در تركيببندي، در نحوه استفاده از متن، نحوه استفاده از عناصر زيباييشناسانه هنر ايران، متفاوتاند؛ چندانكه در شيراز يك عموما با نگارههاي افقي مواجه هستيم و متن كلامي از تصوير جداست، در حالي كه در شيراز دو آثار عمودي ميشوند، به آن اندازه كه بيننده را تحريك ميكنند به دنبال خواندن روايت داستان برود.
سپس دورهاي كوتاه از افول و يا فترت در اين مكتب ايجاد ميشود كه حدود 30 يا 40 سال و تا نزديكي دوران زنديه به طول ميانجامد و بعد در زمان زنديه و قاجار مكتب «شيراز سه» شروع ميشود. در اين مرحله هنرمنداني را ميبينيم كه هدفشان ابتكار است و نميخواهند مقلد گذشتگان باشند؛ مانند آثار آقا لطفعلي كه در اين آثار، او به گونههاي مختلف كار كرده است و اين كارها عموما نگاشتاري يا گرافيكي به صورت تركيببندي به شيوه كهن هستند، اما به شيوههاي مدرن نيز نزديكاند. نقاشي پشت شيشه از «شيراز سه» شروع ميشود. در اين مكتب خيالينگاري به وضوح ديده ميشود. البته شاخههاي خيالينگاري در زمان قاجاريه به وجود آمده است. از طرفي نقاشي روي كاشي را در دوره قاجاريه ميبينيم كه از دوره صفوي به ندرت چنين اثري داريم. اين كار به صورت صحنهسازي روي كاشيهاست.
آيا وجه تمايزي بين مكتب شيراز و ساير مكاتب در نگارگري وجود دارد يا كثرت پيوستگي مكاتب مانع از تعبيه وجه تمايز مابين آنهاست؟
در واقع پيوستگي بين مكاتب آنقدر زياد است كه گاه در تقسيم آثار در مكاتب و تعلق آنها مردد ميشويم. البته وجوه تمايزي اندك در آنها هست، اما پيوستگي بسيار زياد است. و البته منظور ما از مكتب به آن مفهومي كه در ادبيات و فلسفه رواج دارد نيست، زيرا در فلسفه و ادبيات، آن انديشهاي را كه فيلسوفان روي آن بحث ميكنند مكتب ميگوييم، اما در هنر، مكتب به يك محيط جغرافيايي خاص كه در آن عدهاي هنرمند تربيت ميشوند و با يكديگر حشر و نشر دارند ميگوييم؛ مثل مكتب شيراز، مكتب اصفهان و غيره.
بارزترين ويژگيها و مشخصات مكتب شيراز كداماند؟
در مكتب «شيراز يك»، تركيببندي تصاوير به صورت افقي است، تصاوير در ميانه متن قرار ميگيرند و گاه كل صفحه را پوشش ميدهند. طراحي مهم است و رنگآميزي بر اساس طراحي است. در مكاتب ديگر عموما طرح را از بين ميبرند و آن به واسطه رنگ است، اما در اينجا، در اين مكتب طرح را پياده ميكنند و باقي ميگذارند. نمونه عيني آن كتاب «كليله و دمنه» است. نيز مرزبندي خطوط به كمك بيان احساس و ايفاي نقش رنگها ميآيد. در مكتب «شيراز دو» خط ضعيف ميشود و تقريبا به صورت قلمگيري است و آن است كه رو به استحكام ميرود و به نوعي ظرافت مكتب تبريز را ندارد و علت آن است كه مكتب نگارگري اصفهان بر آن تاثيرگذار است؛ مثل رضا عباسي كه بيش از رنگ به خط اهميت ميدهد. در «شيراز دو» متن با ورود تدريجي نوشتار مواجه است.
تاثير مكتب شيراز بر ساير مكاتب نگارگري به چه صورت بوده است؟
مكتب شيراز بر همه مكاتب ايران به استثناي مكتب «تبريز دو» تاثير بسزايي گذاشته است تا جايي كه آثار مكتب شيراز در خارج از مرزهاي ايران مثل هند و عراق و شمال آفريقا نيز ديده ميشود. بايد اينطور بگوييم كه تمام مكاتب هنري كه از سده هفتم به بعد در ايران به شكوفايي رسيدند تحت تاثير دستاوردها و آموزههاي مكتب شيراز بودند، زيرا علاوه بر آنكه در شيراز بسيار به هنر اهميت داده ميشد، اين شهر در زمان حمله مغول از اين هجوم پليد در امان ماند (به جهت سياست خاص اتابكان) و همچنان به عنوان مركز هنري به فعاليت خود ادامه داد.
بنيانگذاران مكاتب ديگر از تربيتيافتگان مكتب شيراز بودند؛ مثل جنيد سلطاني كه مكتب بغداد را تأسيس كرد، پس از آنكه 15 سال در شيراز آموزش ديده بود، و نيز بهزاد كه از جنيد تقليد كرده است. در مكتب هرات در تركيببندي، رنگآميزي و انتخاب عناصر تزييني، او نيز به نوعي وامدار مكتب شيراز است. و حتي زماني كه تيمور به ايران آمد حدود 200 نفر از هنرمندان و نقاشان مكتب شيراز را با خود به سمرقند برد تا آن ديار را چون شيراز آباد سازند. برخي از آنان به دستگاه هرات رفتند؛ مثل احمد موسي كه از استادان بهزاد است.
آيا فراسوي مكاتب هنري و بالاخص مكتب شيراز، نظريه خاصي براي آنها وجود داشته است؟ بر اين اساس چگونه امكان تحليل براي ما فراهم ميشود؟
تفاوت هنر و علم در مبحث نظريهپردازي در اين است كه در هنر نظريه همواره بعد از ايجاد و پيدايش هنر به وجود ميآيد؛ اما در علم دانشمند يك نظريه ميدهد، اگر آن نظريه تأييد شد مبناي علم ميشود. در هنر، ابتدا هنرمند است كه كار ميكند و بعدها با بحث روي كار و اثر او، نظريه را از درون آن كار بيرون ميكشند. بنابراين نميتوان گفت نظريه خاصي براي هنر وجود دارد كه شكلگيري بر آن اساس بوده است. امكان تحليل را جنبههاي ديگر براي ما فراهم ميكنند، نه صرفا نظريه.
سنت در بين نقاشان ايراني به چه صورت بوده است؟ لطفا انعكاس آن را در مكتب شيراز تحليل كند.
در بين نقاشان، سنت بر اين اساس بوده است كه هنرآموز سالياني چند در كارگاه استاد كار كند تا تدريجا فوت و فنها و شگردهاي استاد را فراگيرد و خردهخرده به استقلال شخصيت برسد. اين سنت تا نيم قرن پيش هم وجود داشته است. در اين زمينه بايد از شيوهها، دريافتها و كشف و شهودهاي استاد و شاگرد صحبت كرد. ديگر آنكه هنرمندان ما عموما به خاطر خصلت اسلامي به خصوص در دوراني كه تهاجم فرهنگي اندك بوده است، با علما بسيار حشر و نشر داشتهاند. گفته شده است كه ملامحمدباقر مجلسي در مجلس درس خود هزار طلبه شاگرد داشته است كه از آن ميان يك پنجم را هنرمندان تشكيل ميدادهاند و آنان نه براي فهم مسائل فقهي، بلكه براي درك مسائل حكمي هنر در آن مجلس حاضر ميشدند. از ديگرسو نقاشان متوجه شدند براي آنكه بخواهند عمق حقيقت طبيعت را نشان دهند لازم نيست كه به هندسه ظاهري بپردازند، بلكه اثر بايد بر اساس هندسه مبنايي باشد.
بسياري از سنتها در مكتب شيراز ابداع شدند و شكل گرفتند. در مكتب شيراز دو كه تاثير صفويه بر آن آشكار است، متن رنگآميزي متفاوت است و گل و بتهها بزرگ هستند. در مكتب شيراز رنگهاي زنده بسيار كاربرد داشتهاند، در حالي كه در مكتب هرات و تبريز بيشتر رنگها سرد هستند و نسبتها بين طول و عرض زياد نيست.
اوج مكتب شيراز در چه دورهاي بوده است؟
نيمه دوم قرن نهم و شروع قرن دهم هجري (نيمه اول) شاخصترين زمان براي اين مكتب است. اوج مكتب شيراز به لحاظ فني اواخر قرن دهم است. به لحاظ ابداع و زيباييشناسي نيمه دوم قرن نهم كه تقريبا مقارن حكومت صفويه است، بهترين دوره است.
كدام عوامل در تخريب و يا تثبيت آثار مكتب شيراز موثر بودهاند؟
حكومتها نقش موثري داشتهاند. در واقع تا پيش از دوران پهلوي، حكومتها همواره مشوق ماندگاري هنر بودهاند؛ به خصوص صفويان، زنديان و قاجاريان. عوامل طبيعي چون زلزلهها در تخريب آثار بسيار موثر بودهاند. شايان ذكر است كه حكومتها نيز نقش مهمي در تخريب آثار داشتهاند.
به نظر شما اهميت همايش مكتب شيراز در حوزه نگارگري چيست؟
همايش مكتب شيراز براي نسل جوان هنرمند و نسلهاي آينده اهميت فراوان دارد، زيرا نگارگري مكتب شيراز تاكنون به كسي شناسانده نشده است و وقتي اصول نگارگري شناسانده نشده باشد، كسي نميتواند در آن اصول تحقيق كند. اين همايش سبب ميشود كتابها و مقالات بسياري در اين حوزه و حوزههاي ديگر به چاپ برسد و براي نسل آينده راهگشا باشد.
منبع: مجله آينه خيال، شماره 5